... من و دخترام ...

اينجا مينويسم از خاطرات خوشمون با هم ،از روزاى قشنگ بچه گى تون با هم

هشتمین ماهگردت مبارک عزیزترینم...

1391/4/12 3:00
نویسنده : نرگس
1,369 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخترم ، قشنگترین ، عزیزترین ، شیرین ترینم ...

عشق مامان تو این مدت تقریبا ١ ماهو نیمی که ننوشتم تو هزار ماشاله خیلی کارای جدید یاد گرفتی و انجام میدی ...

مامانی راستی یهخبر خوش تو این مدت که وقت نکردم واست بنویسم به برکت وجود تو ١ ماهی میشه که آتلیمو راه انداختم و الان مشغولم با خاله نفیسه که خیییلییی خوبه و تو این راه به من خیلی کمک کرده ، و البته دست بابا حامدم درد نکنه که این کارو واسم راه انداخت و پشتیبانم بود...مرسی حامد جونم ازت ممنونم ...

خب حالا بگم از کارا و تغییرو تحولات کوچولوی نازم :

   ٣٠ /٢/٩١  درومدن اولین مروارید که خونه مامان جون (مامان من) بودیم و مامان جون برات آش دندونی درست کرد و خودمون خوردیم و مامان برای چندتا از همکاراش برد ...

   ٣١ /٢/٩١   درومدن دومین دندون

    ١٩/٣/٩١   درومدن سومین دندون

  ٢٢ /٣/٩١  درومدن چهارمین دندون نفس مامانیش

قربون اون مرواریدای نازت که وقتی میخندی میخوام قورتت بدم درسته...

مامانی از تاریخ   ١٤/٣/٩١ خودت تنهایی تو اتاقت و رو تختت میخوابی ...

از تاریخ چهارشنبه ٣١ /خرداد دست میزنی عشقم آره تو دست میزنی و وقتی بهت میگی دست دسی متوجه میشی ....

٦/٣/٩١ غلت زدن روی زمینو یاد گرفتی...

از اونجایی که خیلی ددری هستی اولین کلمه ای که یاد گرفتی دد بود تا  در خونه باز میشه فوق العاده ناز میگی د  . . . د و اگه کسی بیرون در باشه از آشناها که میشناسی مثل خاله میپری بغلشو هی خودتو تکون میدیو میگی دد یعنی هر چه زودتر برو و اگه یه تعلل کنه تو رفتن شروع به داد و بیداد میکنی مامان یعنی دیوووووووووووونتم من ...

دخملیم سینه خیز میره و حالت ٤ دست و پا رو میگیره ، مثل پیشی تو خونه میره جلو و از گلای فرش تا سیم شارژر پی اکتشافات تازس و تو خونه عاشق ٣ تا وسیلس ١ کنترل ، ٢ ساعت کوکی ، ٣ کشوی میز تلویزیون ...

یه کارایی هم میکنی که از بس شیرینه قابل بیان نیست و در این مقال نمیگنجه ...

٣ تیر ماه یعنی دیروز که به سلامتی ٨ ماهت تموم شدو وارد ماه نهم شدی بردمت دکتر برای چکاپ که همه چی خدا رو شکر خوب بود دکتر شربت زینک و قطره آهن جدید دادو شبش بابایی به مناسبت ٨ ماهگی شما کیک خرید البته شمع یادش رفت ...تولد ٨ ماهگی نازنین رزانام مبارک...

مثل بااااااد داره این روزا میگذره دوست دارم از لحظه به لحظش لذت ببرم ...

دخترم اینو بدون بدون من و بابا بد جور عاشقتیم و روزی هزار بار خدا رو واسه داشتن تو فرشته ی پاک شکر میکنیم...

عکس رزانا تو آتلیه مامانیش...

 

a

 عکسهای ٨ ماهگی تو ادامه مطلب پلیییز...

1

2

3

4

5

 

7

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)